دختری در یک باند فساد دستگیر و از وی در خصوص علت حضور در آن باند سوال شد. او عنوان می‌دارد ماجرا طولانی و اسفبار است و گونه شروع کرد: در مدرسه و محیط خانه محجوب و ساده به شمار می‌آمدم،اما در محیط مدرسه و کلاس درس شاهده رفتارهای ناهنجار بعضی از دانش‌آموزان بودم و آنان هر روز از مسائل خارج از مدرسه و خانه، شرکت در پارتی‌های مختلف، پرسه زدن در خیابان و ارتباط با پسران و... گفت و گو می‌کردند. من که از آنان بیزاری میجستم با متلک‌های گوناگون از جمله «تو امل هستی» و «وامانده از اجتماعی» مواجه می‌گردیدم. کم‌کم حرف‌های آنها در من اثر گذاشته و چندبار به اتفاق آنان همراه با ترس و اضطراب به بعضی از خیابان‌ها و مجتمع‌های تجاری که اغلب محل تردد افراد لاابالی بود رفتم. به مرور زمان در وضعیت ظاهری خوش تغییراتی دادم وبرای این که از دوستانم عقب نمانم و از حالت به اصطلاح امل بودن خارج شوم، با پسری طرح دوستی ریخته و در ادامه، سر از خانه‌های مجردی درآوردم و آلوده به مسائل منافی عفت اخلاق شدم و در نهایت با یک باند فساد مرتبط و در اثر ارتباطات نامشروع دچار بیماری گشتم. نامبرده درتمامی مراحل تحقیق و بازجویی، یک لحظه آرام و قرار نداشت. مرتب اشک می‌ریخت و غبطه می‌خورد که چرا زندگی آرام و آبرومند خود را در اثر تحریک چند دختر بی‌تقوا و به دست آوردن خوش‌گذرانی موقت و کاذب از دست داده است. به راستی اگر«امل» به معنای دین‌داری، پارسایی عفاف است این عیب نخواهد بود؛ بلکه یک شرافت بزرگ و افتخارآفرین است. این است عواقب زیانبار نداشتن استقلال فکری و شخصیتی، دور بودن از فرهنگ غنی قرآنی و اسلامی و ارتباط با دوستان فاقد تقوا و پارسایی؛ دوستی‌هایی که ریشه انحرافات جنسی و فساد و اعتیاد و... می‌باشد. با این که قرآن کریم خطر این گونه دوستی‌های ناسالم را گوشزد فرموده که حقیقت آنها دشمنی است و آدمی را از یاد خداوند متعال، تنها سرچشمه زلال و حیات‌بخش و یگانه عامل تکامل و اعتلای شخصیت و سعادت باز می‌دارند؛ در نتیجه انسان تشنه کام می‌ماند و زمینه بدبختی و هلاکت او فراهم می‌گردد، لذا در سرای آخرت این دشمنی آنها روشن می‌گردد، جز دوستی‌هایی که براساس تقوا و انسانیت بوده است: (الا خلاء یومئذبعضهم لبعض عدوم الا المتقیمن)؛ دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پارسایان